به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، «اعیاننشینان موناکو!» اولین توصیفی بود که درباره مردم این کشور به گوشم خورد. اولین، کوتاهترین و البته دقیقترین ویژگی که انصافا بهدرستی درباره اهالی این کشور مطرح شده است. در دومین سفرم به اروپا در سال ۱۳۹۶ که از شهرهای لیون، مارسی، بارسلون، رم، جنوا و ... دیدن کرده بودم، توقف بعدیام در شهر بسیار زیبای نیس در جنوب فرانسه بود. بعد از یک روز گشتزدن در شهر نیس، فاصله بسیار کم این شهر با کشور موناکو و شهر زیبای مونتکارلو، من را مصمم کرد تا به این سرزمین که به «بهشت ثروتمندان» معروف است، سفر کنم. اما هرچه برآورد کردم، دیدم هزینه اقامت در نیس با مونت کارلو زمین تا آسمان فرق میکند چون شنیده بودم که در موناکو، هزینهها بسیار بالاست. بنابراین امکان اقامت در آنجا، هم به صرفه نبود و هم از لحاظ اقتصادی شرایطم را برای ادامه سفر سخت میکرد. فاصله نیس تا مونتکارلو کمتر از یک ساعت است، بنابراین تصمیم گرفتم به جای زدن قید این سفر، اقامتم در نیس را ادامه دهم و صبح زود به مونت کارلو بروم و آخر شب به محل اقامتم برگردم. تقریبا ۱۶ ساعت را در این کشور سپری کردم؛ در ادامه، خاطراتم را از این کشور، مکانهای دیدنیاش، سبک زندگی مردمش و... خواهید خواند.
قبل از خواندن ماجراهایی که در این سفر برایم اتفاق افتاد، لازم است آشنایی مختصری با این مقصد متفاوت و هیجانانگیز داشته باشید. شهر مونتکارلو معروف به سرزمین شاهزادهنشینان موناکو در قلب اروپا و دریای مدیترانه و در نزدیکی سواحل جنوب فرانسه با حدود دو کیلومتر مربع مساحت دارای آب و هوای مدیترانهای معتدل است. دمای هوای آن بهطور متوسط ۱۶ درجه سانتیگراد و تنها با حدود ۶۰ روز بارندگی در سال است. طبق آخرین آمار، جمعیت کل کشور موناکو کمتر از ۴۰ هزار نفر است و شهروندان فرانسوی در موناکو یکچهارم جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
این کشور به هتلهای مجلل، تفریحات پرهزینه و چشماندازهای خیرهکننده معروف است. زبان رسمی کشور موناکو، فرانسوی است اما ایتالیایی و انگلیسی هم زیاد صحبت میکنند. همچنین مذهب بیشتر مردم این کشور، کاتولیک رومی است. گرانی مسکن و هزینههای بالای زندگی در موناکو باعث شده کمتر کسی قصد مهاجرت به این کشور را داشته باشد. همچنین موناکو با داشتن تنها یک دانشگاه نمیتواند مقصد تحصیلی رایج دانشجویان باشد. در موناکو پیدا کردن شغلی مناسب بسیار دشوار است زیرا در این کشور صنایع زیادی وجود ندارد و بیشتر شغلها مرتبط با صنعت گردشگری و مالی هستند و این امکان انتخاب حرفه را محدود میکند. با وجود ثروت بسیار زیاد و سبک زندگی مدرن، جامعه موناکو هنوز هم بر پایه سنتهای چند صد ساله بنا شده و نرخ طلاق در آن بسیار کم است.
یک کولهپشتی از وسایل ضروریام آماده کردم و هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که با اتوبوس راهی مرکز شهر نیس شدم. بعد از سوار شدن به اتوبوسی که با همان بلیتهای روزانه پنج یورویی شهری قابل استفاده بود، راهی شهر مونتکارلو شدم. طبیعت و مناظر طبیعی در مسیر بسیار زیبا بود و از پنجره اتوبوس مدام درحال عکس گرفتن بودم و این شگفتی من، باعث تعجب همسفرهایی شده بود که ظاهرا هر روز این مسیر را طی میکردند. مسیر ما راهی کوهستانی بود که در کنار جاده دریایی خودنمایی میکرد و روح انسان را به پرواز درمیآورد.
جالبترین بخش این سفر با اتوبوس، تکه سنگی بود که مرز بین این دو کشور محسوب می شد. وقتی ما به مرز موناکو و فرانسه رسیدیم، وسط یک میدان یک تکه سنگ قرار داشت و هیچ ایستگاه یا دروازه مرزی در کار نبود. بعدها متوجه شدم که مرز این دو کشور با همین تکه سنگ مشخص شده است.
دومین کشور کوچک جهان بعد از واتیکان که با عنوان زمین بازی ثروتمندها و مشاهیر شناخته میشود، مملو از جاذبههای گردشگری بینظیر است. موناکو را میتوان آخرین بازمانده و چکیده زندگی اشرافی سالیان دور اروپا محسوب کرد و این توصیف به ویژه در مشهورترین شهر آن یعنی مونت کارلو، نمود بیشتری دارد. این ادعا را نه تنها من، بلکه هر مسافر دیگری که به این شهر سفر کرده است، اذعان خواهد کرد. مونتکارلو خوش منظرهترین و زیباترین منطقه شهری حاشیه دریای مدیترانه است که در محاصره چند روستای فرانسوی و رشته کوه آلپ قرار دارد. مونت کارلو ترکیبی از زندگی مدرن شهری و جذابیت ناب طبیعت و مقصد مناسبی برای داشتن یک آخر هفته خاص برای قشر مرفه فرانسوی محسوب میشود.
روزی که برای رفتن به موناکو انتخاب کرده بودم، متاسفانه یا خوشبختانه هنگام کریسمس بود. متاسفانه از این بابت که بیشتر بازارها، مکانهای دیدنی و... تعطیل بودند و خوشبختانه به این علت که چهره شهر، حالوهوای کریسمسی داشت و پر از تزیینات زیبا بود. به یکی از مراکز تفریحی سر زدم. البته این مجموعه به خاطر کریسمس تعطیل و فقط بازدید از سالن اصلی آن امکانپذیر بود. آنجا یک سن برای نمایش و یک سالن بسیار جالب داشت که تمام وسایل آن از دیوارها، زمین، مبلها، کمدها و ... همه شطرنجی به رنگ قرمز و سفید بود. بیرون از آن، فرشهای قرمز زیبایی پهن بود و اطراف آن درختهای کاج با دانههای زیبای برف روی آنها توجه همگان را به خودش جلب میکرد.
در ادامه سفر و زمانی که میخواستم به سمت مکان بعدی بروم، دوست داشتم کمی پیادهروی کنم اما بعد از کمی قدمزدن، دچار حیرت شدم! دلیلش هم این بود که از کنار خیابانهای پر زرق و برق عبور کردم، خیابانهایی که خلوت بودند و هر از گاهی یکی از بهروزترین و البته گران قیمتترین خودروهای دنیا از وسط آنها میگذشت.
گاهی کنار خیابان از پورشه و مازراتی گرفته تا بنز الگانس و رولز رویس میدیدم که پارک شده است. نکته جالب دیگر برایم این بود که در بیشتر خیابانهای این شهر، نمایشگاه خودرو وجود داشت و این نشاندهنده اقبال زیاد مردم این کشور به خرید خودروهای خاص و جذاب بود. در ضمن همانطور که گفتم من در روزهای کریسمس به این شهر سفر کردم. نکته دیگری که در این پیادهروی توجهم را جلب کرد، بابانوئلها بودند که با آن چهرههای مهربانشان تعداد زیادی هدیه کوچک برای بچهها تهیه کرده بودند و به آنها تقدیم میکردند. مرد دیگری را دیدم که به مناسبت کریسمس در گوشهای نشسته بود و برای بچهها مدلهای مختلف ظروف سفالی را درست میکرد و هدیه میداد و به رسم یادبود، اسم آنها و تاریخ را روی آن مینوشت و برایم خیلی جالب بود.
در ادامه این سفر یک روزه، به سمت باغ ژاپنیها به راه افتادم که شنیده بودم بسیار زیبا و پر از گلهای خاص با طبیعتی متفاوت است که در کمتر جایی از دنیا وجود دارد. باغی که توصیفاتش را در شهر نیس از زبان اهالی آن جا شنیده بودم. این باغ تحت نظارت یک طراح کاربلد ژاپنی در اوایل دهه ۹۰ میلادی ایجاد شده بود. در این باغ همه چیز از شکل گیاهان و درختچهها گرفته تا آراستن سنگها با دقت میلی متری به انجام رسیده بود. طراحی باغ با اسطورهها و افسانههای کشور موناکو مرتبط است. طراح باغ میخواسته باغش نشانههای ژاپن و موناکو را همزمان داشته باشد. او خواسته به نشانه عمر زیاد و سنت و انتقال دانش از نسلی به نسل بعد که در ژاپن و باغچههای ژاپن به وضوح دیده میشود، در این جا درختهای قدیمی و خاص ژاپنی وجود داشته باشد، بهطوری که ژاپنیهایی که به دیدن این باغ میآیند، حس کنند در خانه خودشان هستند! من هم از تماشای گیاهان این باغ که تجربه همزمان سفر به ژاپن و موناکو را برایم فراهم کرده بود، لذت بردم.
یکی دیگر از دلایل شهرت موناکو، برگزاری مسابقات فرمول یک است. این رقابتها یکی از معتبرترین مسابقات اتومبیلرانی در سراسر دنیاست که هر سال در فصل بهار برگزار میشود و مسیر مسابقه سراسر موناکو را در برمیگیرد. در ادامه این سفر، موفق شدم بخشی از این پیست را که در وسط شهر مونت کارلو قرار داشت، بازدید کنم. به شخصه، قبلا فقط در بازیهای رایانه ای شاهد زیبایی این پیست طبیعی بودم! برگزاری مسابقات جایزه بزرگ موناکو در مسیرهای باریک و پر پیچ و خم خیابانهای این شهر آن را به یکی از هیجانانگیزترین مسابقات فرمول یک تبدیل کرده است. رانندگان نباید از سرعت ۳۰۵ کیلومتر در ساعت کمتر برانند بنابراین پیست این شهر مکانی پرخطر برای مسابقات است!
حالا برویم سراغ یکی دیگر از جاذبههای لوکسترین شهر دنیا یعنی بندر فونتویل. برای ورود به آن از داخل یک تونل رد شدم که داخل آن، منظره برخورد موجهای نیلگون با دیوارهای شیشهای واقعا تماشایی بود. زلالی و شفافیت دریا به قدری بود که کاملا سنگهای کف دریا دیده می شد. بندر فونتویل یکی از لاکچریترین سواحل دنیا را دارد که ثروتمندان و افراد مشهور با کشتی و قایقهای اختصاصی در آن جولان میدهند و به همین دلیل، یکی از مکانهای پرطرفدار گردشگری این کشور به حساب میآید. این بندرگاه از فضای کافی برای لنگرگیری حداقل ۲۷۵ کشتی بهره میبرد و در میان آنها میتوان قایقهای تفریحی چند میلیون دلاری را مشاهده کرد. امکانات تفریحی بسیاری در کنار چشماندازهای زیبای این بندر وجود دارند و هتلهای بزرگ و باشکوهی در این منطقه جای گرفتهاند.
درباره غذاهایی که در این کشور محبوبتر است و بیشتر سرو میشود، آنطور که من در دقایق کوتاه حضورم در آنجا متوجه شدم، غذاهای موناکو تلفیقی از غذاهای فرانسوی و ایتالیایی با تاثیرپذیری قابلتوجهی از سایر غذاهای مدیترانهای است. غذاهای دریایی در این کشور بسیار محبوب است. در مونت کارلو به مناسبت کریسمس، تعداد زیادی کلبه چوبی موقت برای استراحت و خوردن غذا یا نوشیدنی در کوچه و خیابانها قرار داشت. در این کلبهها و میز و صندلیهایی که بیرون از آن قرار داشت، انواع غذاها، شیرینیها و نوشیدنیها سرو می شد. یکی از آنها بامیهای باریک بود که روی آن شکر یا شکلات میریختند و طرفدار زیادی داشت. غذایی هم بود که با ترکیب شیر و سیبزمینی و دیگر مخلفات تهیه میشد و خیلی از طعم آن تعریف میکردند اما من شخصا علاقهای به امتحان کردن این طعم عجیب و غریب نداشتم!
هوا تاریک شده بود و باید زودتر به شهر نیس برمیگشتم اما هنوز جاهای دیدنی زیادی بود که موفق نشده بودم به آنها سر بزنم. کلیسای نیکلاس، موزه اقیانوسشناسی موناکو و ساحل لاروتو از دیگر جاذبههای این کشور استثنایی بودند. یک منطقه دیدنی هم در ارتفاعات مونت کارلو بود به نام پرینسیپل پرنسس که پلههای زیادی داشت و من هرچند به دلیل این که از صبح مشغول گردش شده بودم، خیلی خسته بودم اما از پلهها بالا رفتم و هرچه بالاتر میرفتیم، زیبایی شهر در ارتفاع فوقالعاده دیدنیتر میشد. در ارتفاعات این منطقه، کاخ شاهزاده موناکو و یک باغ رز با بوی بینظیر قرار داشت.